مشرق-- 1- تبدیل ماجرای دریاچه ارومیه به یک بحران سیاسی-امنیتی، تحصن نمایندگان استان چهارمحال بختیاری در اعتراض به انتقال آب از سرشاخههای کارون به سایر استانها، تهدید 18 نماینده استان خوزستان به استعفاء در صورت عملی شدن طرح دولت برای انتقال آب کارون به مناطق مرکزی ایران، ابراز نگرانی نماینده اردبیل از انتقال حق آبه این استان از رود ارس به دریاچه ارومیه و... همگی نمونههایی کوچک از رابطه جدی میان آب شیرین (به عنوان حیاتیترین فاکتور طبیعی جهت تداوم حیات) و سیاست در کشور ما به شمار میآیند. رابطهای که در قسمت نخست این نوشتار به مغفول ماندن آن اشاره کردیم. رابطهای که هنوز اهمیت و تأثیرات عمیق آن در کشور ما ناشناخته مانده و کماکان مورد بیاعتنایی قرار میگیرد.
2- به این گزارهها دقت کنید:
الف) منابع آبی در تمامی دشتهای ایران به پائینترین حد خود در 50 سال اخیر رسیده است.
ب) به نسبت 40 سال گذشته آب رودخانههای ایران 60 درصد کاهش داشته است.
ج) میزان آب ورودی به سدهای کشور در سال جاری به نسبت سال قبل 10 میلیارد متر مکعب (25 درصد) کاهش داشته و میزان بارش نیز 24 درصد کاهش را نشان میدهد. (متوسط کشوری)
د) ورودی آب به حوضه آبریز دریای خزر 25 درصد، به حوضه آبریز خلیج فارس 11 درصد، به حوضه آبریز دریاچه ارومیه 10 درصد، به حوضه آبریز دریاچه هامون 50 درصد و به حوزه آبریز سرخس 66 درصد منفی بوده است! (میزان ورود آب کمتر از تبخیر و برداشت و یا خروج آب به حوضههای آبریز مذکور بوده است!)
هـ) عمق متوسط وجود آبهای زیرزمینی قابل استحصال در ایران که تا ده سال پیش بین 10-15 متر بوده در سالهای اخیر به 150-200 متر رسیده است! (اگر در گذشته برای دستیابی به آب نیاز به حفر چاه با عمق 15 متر بوده این رقم به 150 تا 200 متر افزایش پیدا کرده است.)
و) در حالی که به گفته مدیر آب منطقهای استان اصفهان این استان همیشه در معرض خطر خشکسالی است، کمبود آب در مناطق کوهستانی مانند روستاهای شهرستان دماوند هم به خط قرمز رسیده است!
ز) آب ورودی به سدهای استان تهران به نسبت سال گذشته 141 میلیون متر مکعب کاهش یافته است. وحشتناکتر این که میزان آب ورودی به سد زاینده رود در 4 سال گذشته 2 میلیارد متر مکعب کاهش را نشان میدهد.
ح) میزان کمبود آب در برخی استانها (مانند اصفهان) به حدی بوده که مسئولان با ممنوع کردن کامل کشت بهاره و پائیزه، تمام منابع آب موجود را به تأمین آب شرب اختصاص دادهاند. (یعنی مسئولان ناگزیر بودهاند میان تأمین آب کشاورزی یا آب شرب یکی را انتخاب کنند!)
جمعبندی این اطلاعات تلخ نشان میدهد که بحران کمبود آب روز به روز و لحظه به لحظه جدیتر شده و به مرز خطر مطلق نزدیک و نزدیکتر میشود! این در حالی است که مصرف آب در آینده را ثابت فرض کنیم! (که با رشد جمعیت و افزایش جمعیت شهرنشین و گسترش صنایع، بدون تردید به میزان مصرف آب و میزان سرانه مصرف آب افزوده خواهد شد!)
2- به این گزارهها دقت کنید:
الف) منابع آبی در تمامی دشتهای ایران به پائینترین حد خود در 50 سال اخیر رسیده است.
ب) به نسبت 40 سال گذشته آب رودخانههای ایران 60 درصد کاهش داشته است.
ج) میزان آب ورودی به سدهای کشور در سال جاری به نسبت سال قبل 10 میلیارد متر مکعب (25 درصد) کاهش داشته و میزان بارش نیز 24 درصد کاهش را نشان میدهد. (متوسط کشوری)
د) ورودی آب به حوضه آبریز دریای خزر 25 درصد، به حوضه آبریز خلیج فارس 11 درصد، به حوضه آبریز دریاچه ارومیه 10 درصد، به حوضه آبریز دریاچه هامون 50 درصد و به حوزه آبریز سرخس 66 درصد منفی بوده است! (میزان ورود آب کمتر از تبخیر و برداشت و یا خروج آب به حوضههای آبریز مذکور بوده است!)
هـ) عمق متوسط وجود آبهای زیرزمینی قابل استحصال در ایران که تا ده سال پیش بین 10-15 متر بوده در سالهای اخیر به 150-200 متر رسیده است! (اگر در گذشته برای دستیابی به آب نیاز به حفر چاه با عمق 15 متر بوده این رقم به 150 تا 200 متر افزایش پیدا کرده است.)
و) در حالی که به گفته مدیر آب منطقهای استان اصفهان این استان همیشه در معرض خطر خشکسالی است، کمبود آب در مناطق کوهستانی مانند روستاهای شهرستان دماوند هم به خط قرمز رسیده است!
ز) آب ورودی به سدهای استان تهران به نسبت سال گذشته 141 میلیون متر مکعب کاهش یافته است. وحشتناکتر این که میزان آب ورودی به سد زاینده رود در 4 سال گذشته 2 میلیارد متر مکعب کاهش را نشان میدهد.
ح) میزان کمبود آب در برخی استانها (مانند اصفهان) به حدی بوده که مسئولان با ممنوع کردن کامل کشت بهاره و پائیزه، تمام منابع آب موجود را به تأمین آب شرب اختصاص دادهاند. (یعنی مسئولان ناگزیر بودهاند میان تأمین آب کشاورزی یا آب شرب یکی را انتخاب کنند!)
جمعبندی این اطلاعات تلخ نشان میدهد که بحران کمبود آب روز به روز و لحظه به لحظه جدیتر شده و به مرز خطر مطلق نزدیک و نزدیکتر میشود! این در حالی است که مصرف آب در آینده را ثابت فرض کنیم! (که با رشد جمعیت و افزایش جمعیت شهرنشین و گسترش صنایع، بدون تردید به میزان مصرف آب و میزان سرانه مصرف آب افزوده خواهد شد!)
حال اگر منحنی مصرف آب در تهران را (به عنوان نمونه) بررسی کنیم متوجه خواهیم شد در سال جاری روزانه 3 میلیون و 250 هزار متر مکعب آب در تهران مصرف شده است. اگر جمعیت تهران را 8 میلیون نفر فرض کنیم (مطابق آمارهای رسمی) آنگاه سرانه مصرف 406 لیتر در شبانهروز خواهد بود! (با مصرف سرانه 150 لیتر در شبانهروز در کشورهای پرباران اروپایی مقایسه کنید!) در حالی که مصرف سرانه آب در تهران در ده سال گذشته حدود 350 لیتر بوده است!! این بحران چنان به سرعت ابعاد خود را نشان خواهد داد که تداوم آن میتواند در چند سال آینده کشور را با فلج و توقف فعالیتهای زیستی روبرو کند!
3- از سوی دیگر هزینههایی که برای تأمین و انتقال آب در کشور اختصاص یافته و مییابد به حدی است که حتی اگر آبی برای انتقال باقی مانده باشد میزان هزینههای انتقال و فراوری بهگونهای است که امکان انتقال و فراوری آب منتفی خواهد بود! به عنوان نمونه هزینه انتقال آب از رود ارس به دریاچه ارومیه 900 میلیون دلار، هزینه انتقال آب از کارون به استان اصفهان در طرح موسوم به بهشتآباد 30000 ریال به ازای هر متر مکعب و هزینه خرید فعلی آب از افغانستان جهت تأمین آب مورد نیاز استان سیستان و بلوچستان به ازای هر مترمکعب 14000 ریال است و از سوی دیگر تبدیل آب خام به آب قابل شرب نیز مشکل دیگری است که هزینههای خاص خود را میطلبد (در نظر بگیرید تصفیهخانه فعلی آب شهرستان زابل 800 میلیارد ریال هزینه برداشته است! با توجه به 5000 نقطه سکونت شهری در کشور خودتان هزینه حدودی تصفیه آب در کل کشور را محاسبه کنید.)
4- نمیدانم به چه زبانی و چگونه باید مسئولان ارشد اجرایی و سیاستمداران کلان کشور را متوجه عمق فاجعه کرد! خشک شدن دریاچه ارومیه یک بحران بینالمللی زیستمحیطی به دنبال خواهد داشت! (بر خلاف جماعتی کوتهبین و احساسی که بر اثر تلقینات رادیو فردا مشکل دریاچه ارومیه را منطقهای و قومی دانستهاند!) و کشاورزی و حتی تجمعات انسانی (اعم از روستایی و شهری) را در شعاعی به وسعت استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی، زنجان، کردستان و حتی مناطق شرقی ترکیه به مرز نابودی خواهد کشاند!
در آینده نزدیک رقابت بر سر آب اختلافات خفته قومی و جداییطلبانه موجود در کشور را (در قالب درگیریهای استانی و منطقهای) بیدار و تشدید خواهد کرد (و البته اضافه کنید تحریکات دشمنان خارجی در این خصوص را) و خطرناکتر از همه این موارد نبود آب آشامیدنی تداوم زندگی انسانی، کشاورزی و حیات زیستمحیطی را به بنبست خواهد کشایند!
5- آیا مسئولان و سیاسیون مایلند بر یک کشور زنده و دارای عصاره حیات حکومت کنند یا...؟
3- از سوی دیگر هزینههایی که برای تأمین و انتقال آب در کشور اختصاص یافته و مییابد به حدی است که حتی اگر آبی برای انتقال باقی مانده باشد میزان هزینههای انتقال و فراوری بهگونهای است که امکان انتقال و فراوری آب منتفی خواهد بود! به عنوان نمونه هزینه انتقال آب از رود ارس به دریاچه ارومیه 900 میلیون دلار، هزینه انتقال آب از کارون به استان اصفهان در طرح موسوم به بهشتآباد 30000 ریال به ازای هر متر مکعب و هزینه خرید فعلی آب از افغانستان جهت تأمین آب مورد نیاز استان سیستان و بلوچستان به ازای هر مترمکعب 14000 ریال است و از سوی دیگر تبدیل آب خام به آب قابل شرب نیز مشکل دیگری است که هزینههای خاص خود را میطلبد (در نظر بگیرید تصفیهخانه فعلی آب شهرستان زابل 800 میلیارد ریال هزینه برداشته است! با توجه به 5000 نقطه سکونت شهری در کشور خودتان هزینه حدودی تصفیه آب در کل کشور را محاسبه کنید.)
4- نمیدانم به چه زبانی و چگونه باید مسئولان ارشد اجرایی و سیاستمداران کلان کشور را متوجه عمق فاجعه کرد! خشک شدن دریاچه ارومیه یک بحران بینالمللی زیستمحیطی به دنبال خواهد داشت! (بر خلاف جماعتی کوتهبین و احساسی که بر اثر تلقینات رادیو فردا مشکل دریاچه ارومیه را منطقهای و قومی دانستهاند!) و کشاورزی و حتی تجمعات انسانی (اعم از روستایی و شهری) را در شعاعی به وسعت استانهای اردبیل، آذربایجان شرقی و غربی، زنجان، کردستان و حتی مناطق شرقی ترکیه به مرز نابودی خواهد کشاند!
در آینده نزدیک رقابت بر سر آب اختلافات خفته قومی و جداییطلبانه موجود در کشور را (در قالب درگیریهای استانی و منطقهای) بیدار و تشدید خواهد کرد (و البته اضافه کنید تحریکات دشمنان خارجی در این خصوص را) و خطرناکتر از همه این موارد نبود آب آشامیدنی تداوم زندگی انسانی، کشاورزی و حیات زیستمحیطی را به بنبست خواهد کشایند!
5- آیا مسئولان و سیاسیون مایلند بر یک کشور زنده و دارای عصاره حیات حکومت کنند یا...؟